سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید [امام علی علیه السلام]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» این بخاطر کسی که واقعا عشق را

امروز می خواهم از عشقی بگویم که خیلی ها در باره اش فکر هم نمی توانند بکنند تا چه رسد به اینکه بگویند واقعیت نداره ویا داره ، عشق بیست ساله .دوستی دارم که مدت بیست سال عاشق دختری بود .که هر باره می رفت خواستگاری، با مخالفت پدر دختر روبرو می شد ، ولی مرد آن قدر در عشق خود پایدار واستوار بود که باور کردنش کمی بعید به نظر میرسید تنها کسانی باور داشتند، که می دانستند بیست سال ا ست که این دو نفر همدیگر می خواهند هنوز هم روی قول وقرار خود استوار هستند، وپایداری نشان می دهند، تا روزی از راه رسید که پدر دختر پذیرفت که مرد به خواستگاری رسمی برود و این کار انجام شد. تنها با این تفاوت که دیر شده بود چون هر دو جوانی را از دست داده بودند ولی خوب موفق شدند واکنون هم مدتی است که زندگی مشترک را شروع کرده اند ،دو پسر هم خدا به آنها داده است این یکی از راه های عاشق شدن است .

ولی در وبلاگی خواندم که برای گرفتن کار تایپ به مغازه ها می رفتم ودر این میان عاشق پسری شدم به نام مرتضی که چه شب ها و روز ها با هم بودیم واین هم نوع دیگری است که من باز هم دارم این عشق تازه را در ذهن خود برای روز های دور دست نگهداری می کنم تا شاید این عشق هم مانند عشق دوست خودم باشد وعمیق وانسانی نه اینکه غیر از این چون این روزا ها عشق جور دیگری شده است و من مانده ام که چرا این گونه شده است وچرا ما در این میان این قدر تنها هستیم ، من نمی گویم مریم ومرتضی همدیگر را دوست نداشته باشند دوست داشته باشند ولی مریم از مرتضی چه شناختی دارد که دوست شده است وابراز عشق نموده است ویا مرتضی فرقی نمی کند که کدام اولی بوده اند در صورتی که می دانیم این آقایان هستند که همیشه پیش قدم هستند وخانم ها تاقچه بالا .

بازم می گویم من در این باره نظر های زیادی داده ام ولی هیچ وقت حقیقت را کتمان نکرده ام ونخواهم نمود چون این یک حقیقت است وما نمی دانیم چه گونه می توانیم با این حقیقت ها بر خورد داشته باشیم ولی سعی می کنیم که حق را هموار ه با خودمان داشته باشیم وتا می توانیم کار های خودمان را تجزیه وتحلیل کنیم تا شاید هیچ وقت گرفتار کارمان نشدیم چون حقیقت را بخواهید من نگران مریم هستم ومی ترسم مریم این بارهم مثل دفعه قبل دچار مشکل شود وتازه باز خودش را مقصر نداند وطرف مقابل را مقصر بداند این برایم کمی مسئله ساز شده است وبرای همین هم می گویم که همیشه مریم ها لازم است وقتی می خواهند عشق تنی داشته باشند ویا تجربه کنند عاقلانه بیندیشند ودرست تصمیم بگیرند وگرنه هیچ وقت موفق نخواهند شد در این میان تنها نگرانی ها ونا ملایمات ها باقی خواهند ماند بازم هم خواهم نوشت

موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( شنبه 84/9/26 :: ساعت 9:2 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 18
>> بازدید دیروز: 5
>> مجموع بازدیدها: 94663
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب